حروف تعریف در زبان آلمانی (Definit, Indefinit)
در این مقاله به چه موضوعاتی میپردازیم؟
Toggleمقدمه
در زبان آلمانی، اسمها همیشه همراه با یک Artikel (حرف تعریف) میآیند. این حروف تعریف به سه دسته کلی تقسیم میشوند:
- Definit Artikel (حروف تعریف مشخص)
- Indefinit Artikel (حروف تعریف نامشخص)
- Null Artikel (بدون حرف تعریف)
هر کدام از این دستهها در سه حالت دستوری مهم یعنی Nominativ, Akkusativ, Dativ تغییر میکنند.
Definit Artikel (حروف تعریف مشخص)
حروف تعریف مشخص برای اشاره به اسمهایی استفاده میشوند که شنونده و گوینده هر دو آنها را میشناسند یا قبلاً به آن اشاره شده است.
| جنسیت | Nominativ | Akkusativ | Dativ |
|---|---|---|---|
| مذکر (Maskulin) | der | den | dem |
| مونث (Feminin) | die | die | der |
| خنثی (Neutrum) | das | das | dem |
| جمع (Plural) | die | die | den (+n) |
در حالت Nominativ (فاعل جمله)
- Der Mann ist groß. (مرد قدبلند است.)
- Die Frau arbeitet im Büro. (زن در اداره کار میکند.)
- Das Kind spielt im Garten. (کودک در باغ بازی میکند.)
- Die Hunde laufen schnell. (سگها سریع میدوند.)
- Der Lehrer erklärt die Grammatik. (معلم دستور زبان را توضیح میدهد.)
- Die Stadt ist sehr alt. (شهر خیلی قدیمی است.)
- Das Buch liegt auf dem Tisch. (کتاب روی میز است.)
- Der Apfel ist rot. (سیب قرمز است.)
- Die Blume duftet schön. (گل خوشبو است.)
- Das Auto ist teuer. (ماشین گران است.)
در حالت Akkusativ (مفعول مستقیم)
- Ich sehe den Mann. (من مرد را میبینم.)
- Sie kauft die Tasche. (او کیف را میخرد.)
- Wir lesen das Buch. (ما کتاب را میخوانیم.)
- Er liebt die Katze. (او گربه را دوست دارد.)
- Ich bestelle den Kaffee. (من قهوه سفارش میدهم.)
- Er öffnet die Tür. (او در را باز میکند.)
- Sie besucht die Schule. (او مدرسه را بازدید میکند.)
- Ich finde das Handy. (من موبایل را پیدا میکنم.)
- Der Hund verfolgt den Dieb. (سگ دزد را دنبال میکند.)
- Wir hören die Musik. (ما موسیقی را گوش میدهیم.)
در حالت Dativ (مفعول غیرمستقیم)
- Ich gebe dem Mann das Buch. (من کتاب را به مرد میدهم.)
- Sie hilft der Frau. (او به زن کمک میکند.)
- Wir danken dem Lehrer. (ما از معلم تشکر میکنیم.)
- Ich spreche mit der Mutter. (من با مادر صحبت میکنم.)
- Er schreibt dem Freund eine Nachricht. (او به دوستش یک پیام مینویسد.)
- Sie gibt dem Kind ein Geschenk. (او به کودک یک هدیه میدهد.)
- Ich zeige dem Kunden die Produkte. (من به مشتری محصولات را نشان میدهم.)
- Der Vater erzählt dem Sohn eine Geschichte. (پدر برای پسرش یک داستان تعریف میکند.)
- Die Lehrerin hilft den Schülern. (معلم به دانشآموزان کمک میکند.)
- Ich schenke dem Kollegen ein Buch. (من به همکارم یک کتاب هدیه میدهم.)
Indefinit Artikel (حروف تعریف نامشخص)
حروف تعریف نامشخص زمانی استفاده میشوند که درباره چیزی صحبت میکنیم که برای شنونده مشخص نیست یا برای اولین بار معرفی میشود.
| جنسیت | Nominativ | Akkusativ | Dativ |
| مذکر (Maskulin) | ein | einen | einem |
| مونث (Feminin) | eine | eine | einer |
| خنثی (Neutrum) | ein | ein | einem |
| جمع (Plural) | – | – | – |
در حالت Nominativ
- Ein Mann steht draußen. (یک مرد بیرون ایستاده است.)
- Eine Frau telefoniert. (یک زن تلفنی صحبت میکند.)
- Ein Kind lacht laut. (یک کودک با صدای بلند میخندد.)
- Ein Auto fährt vorbei. (یک ماشین رد میشود.)
- Ein Hund bellt. (یک سگ پارس میکند.)
- Eine Blume wächst hier. (یک گل اینجا رشد میکند.)
- Ein Schüler fragt eine Frage. (یک دانشآموز سوالی میپرسد.)
- Ein Vogel fliegt hoch. (یک پرنده بالا پرواز میکند.)
- Ein Fisch schwimmt im Wasser. (یک ماهی در آب شنا میکند.)
- Eine Tasche liegt auf dem Stuhl. (یک کیف روی صندلی است.)
در حالت Akkusativ
- Ich sehe einen Mann. (من یک مرد را میبینم.)
- Sie kauft eine Tasche. (او یک کیف میخرد.)
- Ich nehme ein Buch. (من یک کتاب برمیدارم.)
- Er bestellt einen Kaffee. (او یک قهوه سفارش میدهد.)
- Ich habe einen Hund. (من یک سگ دارم.)
- Sie sucht eine Wohnung. (او یک آپارتمان میگردد.)
- Er schenkt mir einen Apfel. (او به من یک سیب هدیه میدهد.)
- Ich finde ein Handy. (من یک گوشی پیدا میکنم.)
- Wir hören eine Musik. (ما یک موسیقی گوش میدهیم.)
- Der Junge trinkt einen Saft. (پسر یک آبمیوه مینوشد.)
در حالت Dativ
- Ich gebe einem Mann ein Buch. (من به یک مرد یک کتاب میدهم.)
- Sie hilft einer Frau. (او به یک زن کمک میکند.)
- Wir danken einem Lehrer. (ما از یک معلم تشکر میکنیم.)
- Ich spreche mit einer Mutter. (من با یک مادر صحبت میکنم.)
- Er schreibt einem Freund eine Nachricht. (او به یک دوستش یک پیام مینویسد.)
- Sie gibt einem Kind ein Geschenk. (او به یک کودک هدیهای میدهد.)
- Ich zeige einem Kunden die Produkte. (من به یک مشتری محصولات را نشان میدهم.)
- Der Vater erzählt einem Sohn eine Geschichte. (پدر برای یک پسر داستانی تعریف میکند.)
- Der Arzt hilft einem Patienten. (پزشک به یک بیمار کمک میکند.)
- Ich schenke einem Kollegen ein Buch. (من به یک همکارم یک کتاب هدیه میدهم.)
Null Artikel (بدون حرف تعریف)
حروف تعریف در برخی موارد حذف میشوند، از جمله برای اسمهای جمع نامشخص و برخی اسمهای خاص مانند مواد غذایی، کشورها و زبانها.
مثالها:
- Ich kaufe Milch. (من شیر میخرم.)
- Kinder spielen draußen. (بچهها بیرون بازی میکنند.)
دیدگاهتان را بنویسید